سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر یک از شما آینه برادرش است . اگر رنجی را در او ببیند، دورش می سازد. [امام علی علیه السلام]

http://www.persiantemplates.com/">

1385-08 - نوای دل
خانه | ارتباط | مدیریت |بازدید امروز:9

نوای دل :: 85/8/26:: 4:7 عصر

وقتی که تو بیایی؛ مردم را به فراسوی افق های عشق و ایمان دعوت می کنی و آدمی را میهمان بهشت می کنی. عشق زیباترین گلواژه هستی است و تو می آیی که شعر این گلواژه هستی و سرود پاکدلان باغ زندگی را بسرائی. وقتی که بیایی،تنها گوهر روی تو است که می تواند دل های زنگ زده ی انسانهایی را که عشق به خدا درآنها جوانه نزده، جلا دهد. وقتی بیایی خورشید امامت تو دوباره به دلهای پژمرده  ما جانی تازه می دهد و نهال عشق، ایمان و معرفت را در وجودمان می کاری و با آمدنت زمستان شرمسار می شود و جای خود را به بهاری همچون تو می دهد. خورشید توان درخشیدن ندارد، چراکه شرم دارد در مقابل خورشیدی همانند تو بتابد.

از امام صادق (ع) نقل است هر کس بعد از هر نماز فریضه، این دعا را بخواند، پس امام محمد بن الحسن را ـ که بر او و پدرانش درود باد ـ در بیداری یا در خواب می بیند:

اَللّهُمَّ بَلِّغ مَوْلانا صَاحِبَ الزَّمان، اَیْنَما کَانَ وَ حَیْثُما کان مِنْ مَشارِقِ الاَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها و جَبَلِها، عَنّی وَ عَنْ والِدَیَّ وَ عَنْ وُلْدی وَ اِخْوانی اَلتَّحِیَّةَ وَ السَّلامَ عَدَدَ خَلْقِ اللهِ وَ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَ ما اَحْصَاهُ کِتابُه وَ اَحاطَ عِلْمُهُ اَللّهُمَّ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبیحَةِ هذَا الْیَوْمَ وَ مَا عِشْتُ فِیهِ مِنْ اَیّامِ حَیاتِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقی لا اَحولُ عَنْها وَ لا اَزول اَللّهُمَّ اجْعَلْنی مِنْ اَنْصارِهِ وَ نُصّارِهِ الذّابّینَ عَنْهُ وَ الْمُمْتَثِلینَ لاَوامِرِه وَ نَواهِیهِ فِی اَیّامِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اَللّهُمَّ فَإنْ حَالَ بَیْنی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیاً فَأخْرِجْنی مِنْ قَبْری مُؤْتَزِراً کَفَنی، شاهِراً سَیْفی، مُجَرَّداً قَناتِی، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعِی، فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی اَللّهُمَّ اَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اکْحُلْ بَصَری بِنَظْرَةً مِنّی اِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ اَللّهُمَّ اشْدُدْ اَزْرَهُ وَ قَوِّ ظَهْرَهُ وَ طَوِّلْ عُمْرَهُ اَللّهُمَّ اعْمُرْ بِهِ بِلادَکَ وَ اَحْیِ بِهِ عِبَادَک فَإنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ اَیْدِی النّاس فَأظْهِرِ اللّهُمَّ لَنَا وَلِیَّک وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمَّی بِاسْمِ رَسولِک صًلًواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِه لا یَظْفَرَ بِشَیْءٍ مِنَ الْباطِلِ اِلّا مَزَّقَه وَ یُحِقَّ اللهُ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَ یُحَقِّقَهُ اَللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْاُمَّةِ بِظُهورِه اِنَّهُم یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه

(تهیه وتنظیم : فرشته خدائی فر http://www.tbzmed.ac.ir)
-----------
مولاجان!
تسلی شیعیانت را در سالروز شهادت امام صادق(ع) مروج فقه شیعه و بنیانگذار علوم پذیرا باش. در مظلومیت ایشان ذکر همین نکته بس، که در شهر خود و در مدینه غریب است. شیعیانش را توان ورود و عزاداری نیست. آرامگاهش در غربت کامل، نشان تحجر روزگار بر خود دارد. ای مدینه! تو چقدر مظلومی. مدینه ای شهر رسول خدا! می دانم که در انتظار فرج مولا هستی.
خدایا برسان امام مان را.


موضوعات یادداشت

نوای دل :: 85/8/19:: 4:36 عصر

وقتی نام علی(ع) را می شنوم دلم گنجایش درک عظمتش ندارد. نام فاطمه(س) تمام دلم را یک صدا به لرزش می کشاند. نام حسین(ع)  اشک بر دیدگانم جاری می سازد و با نام مهدی(عج) دلم یکپارچه آتش است.

می خواهم دلم را تسخیر این عشق های آسمانی بکنم. دوست دارم اذان عشق بگویم و نماز عشق بخوانم و قدم در راه عشق بنهم، راهی که انتهای آن به معشوق واقعی می رسد. دوست دارم نامم را در لیست عاشقان ثبت کنم؟ می خواهم نامم را ؛ بی هیچ امتحانی؛ در میان نام های عاشقان مهدی(عج) بنویسند؟ که این دل تاب هیچ امتحانی را ندارد و سربلند از هیچ امتحانی باز نیاید.  آیا میسر است؟


موضوعات یادداشت

نوای دل :: 85/8/12:: 5:35 عصر

ای مهربان!
نظاره گر غروب آفتابم. احساساتم اجازه نوشتن نمی دهد. ستارگانم را به پیشگاهت شاهد آورده ام که شاید گواه دوستیم باشند. نمی دانم آیا عمر من کفاف آن را خواهد داد که آمدنت را به نظاره بنشینم و با ریختن اشک شوق، خاک راهی را که از آن می آیی، توتیای چشمان مشتاق و عاشق خود کنم؟

گاهی در فراقت سوز ناله هایم، آوازی بلند می شود. آشفته و حیران می گردم. بغض گلویم را می فشارد و اندوهی فراوان بر من مستولی می گردد. کاش می‌دانستم الان در کدامین سرزمین هستی و از کدامین کوی گذر می کنی تا غباری از راه عبورت را تسکین بخش دلم سازم. گاهی می اندیشم آیا شود از کنار کوی ما هم به خموشی گذر کنی؟!


موضوعات یادداشت

نوای دل :: 85/8/5:: 6:54 عصر

چه قدر در پیاده روهای نگرانی و انتظار قدم بزنم؟ تا کی گل های سرخ را به یاد تو بر پرده ها سنجاق کنم؟ وقتی باران تند می شود با خود می گویم اکنون از پیچ کوچه می گذری و روبروی کاج ها می ایستی و با یک اشاره خورشید را بر بام خانه مان می نشانی.

وقتی غم های دیر پا، اتاق مان را مه آلود می کند دوست دارم زودتر بیایی تا با حنجره تو آواز بخوانم. دوست دارم پدر و مادرم آنقدر زنده بمانند تا عطر خوبت را برایم شرح دهند. من در دریاهایی به دنیا آمده ام که مدام نام نقره ای تو را روی موج های خود سوار می کنند و به سوی ساحل می فرستند و هر هفته به شوق شنیدن گامهایت آغوش می گشایند.

چر ا نمی آیی؟ در این گهواره گرفتار آمده ام. می گریم بسان کودکی در خیابانی ناآشنا. می گریم بسان ابرهای آواره.

آیا سزوار است مردمکان چشمانم بی رویت تو به گور شوند؟ آیا می پسندی خاطراتم بدون دیدن تو متوقف شوند؟ بیا تا بادبان های در طوفان مانده جانی تازه گیرند...


موضوعات یادداشت

کسی که برای برآوردن حاجت برادر مومن خود کوشش کند مانند این است که نه هزار سال خدا را عبادت کرده باشد در حالی که روزها را به روزه داری و شب ها را به زنده داری بگذراند.

:: RSS ::
::موضوعات وبلاگ::
::تعداد کل بازدیدها::

105680

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::جستجوی وبلاگ::
:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

::لوگوی من::
1385-08 - نوای دل
::لوگوی دوستان::

::لینک دوستان::
در سایه آفتاب
دلتنگیهای دل
نجوا
نوای دل
::آرشیو::

گفتند: چهل شب حیاط خانه ات را آب و جارو کن، شب چهلمین، خضر خواهد آمد. چهل سال خانه ام را رُفتم و رُوبیدم ولی خضر نیامد، زیرا فراموش کرده بودم حیاط خانه دلم را هم جارو کنم. با خود عهد کردم چهل شب حیاط خلوت دلم را پاک کنم، حتی یک شب هم نتوانستم.