سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که نرمخو گردد، دوستی اش [در دل ها [جایگیرمی شود [امام علی علیه السلام]

http://www.persiantemplates.com/">

68- چرا نمی آیی؟ - نوای دل
خانه | ارتباط | مدیریت |بازدید امروز:7

نوای دل :: 85/8/5:: 6:54 عصر

چه قدر در پیاده روهای نگرانی و انتظار قدم بزنم؟ تا کی گل های سرخ را به یاد تو بر پرده ها سنجاق کنم؟ وقتی باران تند می شود با خود می گویم اکنون از پیچ کوچه می گذری و روبروی کاج ها می ایستی و با یک اشاره خورشید را بر بام خانه مان می نشانی.

وقتی غم های دیر پا، اتاق مان را مه آلود می کند دوست دارم زودتر بیایی تا با حنجره تو آواز بخوانم. دوست دارم پدر و مادرم آنقدر زنده بمانند تا عطر خوبت را برایم شرح دهند. من در دریاهایی به دنیا آمده ام که مدام نام نقره ای تو را روی موج های خود سوار می کنند و به سوی ساحل می فرستند و هر هفته به شوق شنیدن گامهایت آغوش می گشایند.

چر ا نمی آیی؟ در این گهواره گرفتار آمده ام. می گریم بسان کودکی در خیابانی ناآشنا. می گریم بسان ابرهای آواره.

آیا سزوار است مردمکان چشمانم بی رویت تو به گور شوند؟ آیا می پسندی خاطراتم بدون دیدن تو متوقف شوند؟ بیا تا بادبان های در طوفان مانده جانی تازه گیرند...


موضوعات یادداشت

کسی که برای برآوردن حاجت برادر مومن خود کوشش کند مانند این است که نه هزار سال خدا را عبادت کرده باشد در حالی که روزها را به روزه داری و شب ها را به زنده داری بگذراند.

:: RSS ::
::موضوعات وبلاگ::
::تعداد کل بازدیدها::

105756

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::جستجوی وبلاگ::
:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

::لوگوی من::
68- چرا نمی آیی؟ - نوای دل
::لوگوی دوستان::

::لینک دوستان::
در سایه آفتاب
دلتنگیهای دل
نجوا
نوای دل
::آرشیو::

گفتند: چهل شب حیاط خانه ات را آب و جارو کن، شب چهلمین، خضر خواهد آمد. چهل سال خانه ام را رُفتم و رُوبیدم ولی خضر نیامد، زیرا فراموش کرده بودم حیاط خانه دلم را هم جارو کنم. با خود عهد کردم چهل شب حیاط خلوت دلم را پاک کنم، حتی یک شب هم نتوانستم.