ای دل بیچاره من! باورت نمی شود؟ خورشید، روی پنجه های غروبش بلند شده و دزدکی، آخرین نگاههایش را می کند جمعه ایی دیگر هم به پایان رسید هیچ کس فریاد بغض پنهان نگاه غریبت را نمی شنود
ای ساحل امید! در این دریای طوفان زده به سودای تو می رانم مرا دریاب
کسی که برای برآوردن حاجت برادر مومن خود کوشش
کند مانند این است که نه هزار سال خدا را عبادت کرده باشد در حالی که روزها
را به روزه داری و شب ها را به زنده داری بگذراند.
گفتند: چهل شب حیاط خانه ات را آب و جارو کن، شب چهلمین، خضر خواهد آمد.
چهل سال خانه ام را رُفتم و رُوبیدم ولی خضر نیامد، زیرا فراموش کرده بودم
حیاط خانه دلم را هم جارو کنم. با خود عهد کردم چهل شب حیاط خلوت دلم را
پاک کنم، حتی یک شب هم نتوانستم.