تمام اتفاقات روز عاشورا دل آدم رو می سوزونه. تعجب نخواهم کرد اگه دلی در یادآوری حوادث کربلا از شدت حزن و اندوه، از تپش باز بایسته. تک تک وقایع کربلا عمق مظلومیت خاندان رسول الله رو نشون میده. از حضور حضرت علی اکبر در میدان جنگ تا قتل کودک شیرخوار امام، همه دردناکه. مخصوصا وقتی که امام، یادگار برادر بزرگوارش؛ حضرت قاسم؛ رو بدرقه می کنه. شاید هم تلخ ترین واقعه برای خود امام و فرزندان و اهل حرم وقتیه که ابی عبدالله بدون اینکه چیزی بگه، وارد چادر برادرش عباس میشه و چادر رو می خوابونه و تمام امید کودکان اهل حرم برای بازگشت حضرت ابوالفضل به یاس تبدیل میشه.
به نظرم تا وقتی که خود امام حضور داشته، نفس گرمش برای زنان و کودکان دلگرمی بوده، اما نمی تونم یاس و ناامیدی و عمق ناراحتی بچه ها و اهل حرم رو تصور کنم وقتی که ذوالجناح بی امام به میان خیمه ها بر می گرده. خدایا! چه حالی داشته زینب؟
یا امام زمان! تسلیت شیعیانت را پذیرا باش. امروز عاشوراست، فرشتگان آسمان هم غرق ماتمند و من روسیاه هم با سرافکندگی می خواهم در مجلس عزاداری جدتون شرکت کنم، آیا قبولم می کنید...