سلام بر حسین شهید مظلوم کربلا؛ سلام بر مولای مهربان امام عصر
امروز در هنگامه سپیده، با شرمساری آسمان را می نگریستم که شاید این آدینه، وعده حق آشکار گردد، اما هنوز خبری نیست.
مولای مهربان!
می دانم که در این ایام، به یاد جد بزرگوارتان سالار شهیدان کربلا و یاران مظلومش، غرق ماتم هستید. می دانم که زمین و هفت آسمان غرق ماتم است. می دانم که غم در میان دل نازک تان نشسته و هوای گریه دارید. جانم به فدای اشکهای پاکتان. خوش به سعادت آن دل های پاکی که سرشار از درخشش برق اشک های روی گونه های مبارک تان هستند.
من اینجا نشسته ام و نمی دانم در دل نازنین تان چی می گذرد؟ هر چند جسمم همراه شما نیست، ولی دلم پیش شماست. در لحظه لحظه هایتان، در هر کجای دنیا که باشید، دل و روح و روانم؛ ثانیه به ثانیه؛ پا به پای شما روان است.
دوست دارم جسمم نیز لحظه ای؛ فقط یک لحظه؛ در خانه ای که از وجود مبارک شما غرق نور است، حضور یابد. دوست دارم لحظه ای کنار شما و همراه اشک هایتان، من هم قطره ای اشک روانه کنم.
در سر، هوس عشق تو دارم همه روز
از عشق تو مست و بی قرارم همه روز
گر مستان را خمار یک روزه بود
آن مستم من، که در خمارم همه روز