سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! من از هرچه با اراده تو مخالفت دارد و یا از محبّت تو به دور است، به سویت توبه می کنم ؛ از آنچه در دلم می گذرد، نگاه های چشمم وگفته های زبانم . [.امام سجّاد علیه السلام ـ در دعایش ـ]

http://www.persiantemplates.com/">

55- آرامگاه خاموش - نوای دل
خانه | ارتباط | مدیریت |بازدید امروز:11

نوای دل :: 85/5/7:: 1:14 عصر

سلام بر خورشید سامرا! سلام بر مولای مهربان!

امروز از سپیده دمان همه ستارگان آسمان، بی صدا در پناهگاه خویش آرام گرفته اند و اشک هایشان را از خورشید، نهان داشته اند. امروز سامرا در غربت؛ و بی حضور شیعیان؛ به تنهایی سوگوار امام هادی(ع) است. امروز امام عصر(ع)، غریبانه در کنار آرامگاه جد بزرگوارش، از ناملایمات روزگار، شکوه به پیشگاه دوست برده است. جراحت دل امام نازنینمان امروز بیش از سالهای قبل است. هنوز اثر تیرهای بی هدف سیه دلان و جاهلان روزگار، بر آرامگاه پدر و جد بزرگوارشان باقی است. هنوز دل هر آزاده ایی از ویرانی بارگاه امامان مظلوم، دردمند است. هنوز اوج مظلومیت شیعیان در نمایش است.

کجایند آن شیعیان وفادار که بار دیگر در سالروز شهادت امام هادی؛ در بارگاه مظلومش؛ صدای یا زهرا سر دهند!؟ ای شیعیان مولا! در کدامین معبر، یا در کدامین تکیه و مسجد، برای عرض تسلیت به پیشگاه مادرش؛ زهرا؛ و عرض سر سلامتی برای امام عصر گرد آمده اید؟ شاید سلاح به دست در زیر شراره های داغ آفتاب جبل عامل، عرصه را بر دیو سیرتان تنگ کرده اید؟! شاید هم پیکر خونین شقایق های کوچک نورسیده حمل می کنید؟ شاید هم تنها، در معبری ایستاده؛  و آرام اشک مظلومیت می ریزید و دم بر نمی آورید؟!

مولاجان! تسلیت شیعیانت را بپذیر.


موضوعات یادداشت

کسی که برای برآوردن حاجت برادر مومن خود کوشش کند مانند این است که نه هزار سال خدا را عبادت کرده باشد در حالی که روزها را به روزه داری و شب ها را به زنده داری بگذراند.

:: RSS ::
::موضوعات وبلاگ::
::تعداد کل بازدیدها::

107560

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::جستجوی وبلاگ::
:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

::لوگوی من::
55- آرامگاه خاموش - نوای دل
::لوگوی دوستان::

::لینک دوستان::
در سایه آفتاب
دلتنگیهای دل
نجوا
نوای دل
::آرشیو::

گفتند: چهل شب حیاط خانه ات را آب و جارو کن، شب چهلمین، خضر خواهد آمد. چهل سال خانه ام را رُفتم و رُوبیدم ولی خضر نیامد، زیرا فراموش کرده بودم حیاط خانه دلم را هم جارو کنم. با خود عهد کردم چهل شب حیاط خلوت دلم را پاک کنم، حتی یک شب هم نتوانستم.