من گنهکار هم، دلتنگم! با پررویی چشمامو می بندم و همین جوری میام داخل، که مبادا یه موقع بهم بگن نیا! بعضی وقتام که اصلا روم نمیشه راحت بیام، دنبال بهونه می گردم و تو این دوره زمونه، چقدر راحت می تونم بهونه پیدا کنم. آقا جان! امروزم بهونه دارم. اسم بهونه ام احمده!
ای زمین! ای خاک! ای گهواره ی ابدی پیکرها! آغوشت رو باز کن برات هدیه اوردن. یادت باشه که باهاش با مهربونی رفتار کنی. یادت باشه که اونو از دامن عاشقا اوردن. یادت باشه از ارومیه اومده . یادت باشه اون از پیش حمید و مهدی داره میاد. یادت باشه حریر پرنیان زیر پاش پهن کنی. یادت باشه با عطر یاس ازش استقبال کنی. یادت باشه اون یادگار قربان ها و عرفه هاست. از یادگاری خودش برای خودش می نویسم:
سلام بر تو ای شیر مرد روز و زاهد شب
سلام بر تو ای مبارز خطه شجاعان ، مرد ایثار، مجاهد راه خدا و یادگار دفاع مقدس
سلام بر تو ای همرزم شهیدان مهدی و حمید باکری
سلام بر تو ای شهید راه خدا.