این آدینه،
آفتاب سرگشته و پرسان
در جستجوی من برآمده بود!
نمی دانست،
خود، در نخستین دره های سرگشتگی ام
تنها و بی کس
به تماشای سوسنی نوزاد،
عطر حضور می جستم
تپش دل می گفت:
اگرسپیده سر بزند
نخستین روزهای حضور، آغاز خواهد شد
ولی،
حالا می داند باز باید باران ببارد
بی وقفه و بی انتها
شاید، قاب های تکرار بشوید
السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک