ديشب به سيل اشک ره خواب ميزدم
نقشي به ياد خط تو بر آب ميزدم
روي نگار در نظرم جلوه مي نمود
وز دور بوسه بر رخ مهتاب ميزدم
نقش خيال روي تو تا وقت صبحدم
بر کارگاه ديده ي بي خواب ميزدم