• وبلاگ : نواي دل
  • يادداشت : 13- الغدير
  • نظرات : 5 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + پرستو 

    سلام بر مولاي آب هاي زلال.

    سحرگاه هر آدينه، نسيم، بوى تو را در پهنه ي سبز سجاده ها مي پراکند؛ آواز پرندگان، بهار آمدنت را بشارت مي دهد و اميد به طلوع آفتاب وجودت، اشک شوق بر ديده ها مي نشاند.

    مى دانم مى آيى؛

    مى آيى و خاك را متبرك مى كنى و به همراه تو پاکي و مهربانى مى آيد؛

    آن وقت پرستوهاى مهاجر از شهرهاى دور و جاده هاى پرغبار برخواهند گشت و دوباره چلچله ي كلبه هاى چوبى خودمان مى شوند؛

    دلهامان دوباره طراوت مي گيرد و شب ها در آسمان صاف و پرستاره، مهتاب را به نظاره مي نشيند.

    مى دانم مى آيى و به آنهايى كه هنوز ترنم انتظار در چشمانشان و شاخه اى از ياس در دستانشان و خوشه اى از عشق در قلب هايشان مانده است، سبد سبد سيب خواهى داد.

    سلام.

    عيد شما هم مبارك.

    يا علي