کجاست آن صدرنشين کوي آفرينش؟
کجاست آن بقيت خداوند که از عترت رهنما تهي نمي گردد؟
کجاست آن مهياي برانداختن نسل ستمگران؟
کجاست آن محبوب آمدني که کژي ها را سامان مي بخشد و کاستي ها را جبران مي کند؟
کجاست آن فجر سرزدني، آن خورشيد درخشيدني و آن اميد آمدني که ظلمت يلداي ستمگران را پايان مي بخشد؟
کجاست آن مضطري که هرگاه دست به دعا بردارد، ميوه ي اجابت مي چيند؟
خدايا!
زمين تنگي مي کند و آسمان خودداري
در اين حال و روز، شکايت جز به تو، به کجا مي توان برد؟
جز بر زانوي تو، سر بر کجا مي توان نهاد؟
جز به ريسمان تو، به کجا مي توان آويخت؟
جز در پناه تو، کجا مي توان سکني گزيد؟
و جز بر تو، بر که مي توان تکيه کرد؟
با او علم حق را برافراز و باطل را سرنگون ساز
دوستانت را عزت و شوکت بخش
و دشمنانت را ذليل و خوار گردان!
اي تواناي بي همتا!